موسیقی
امام خمینی(قدس سره الشریف)
«اعتیاد به استعمال موسیقی  عینا آثاری شبیه به اعتیاد به مواد مخدر دارد و باعث از دست دادن بعضی توانایی‌های روحی می‌شود.»

یکی از بلاهای عصر ما گسترش موسیقی است که به صورت‌های مختلفی در هر خانه و لانه ای وارد شده است،

گرچه رواج فوق العاده انواع موسیقی مانع از آن است که بسیاری از افراد در این باره درست فکر کنند و بیندیشند و مطابق طرز تفکر نادرستی که «متداول شدن هر چیز را» دلیل بر بی‌عیب بودن آن می گیرند، حاضر به مطالعه در اطراف اثرات شوم و زیانبار موسیقی نیستند. ولی افراد واقع بین هیچگاه به این مقدار قناعت نخواهند کرد و برای پی بردن به واقعیت ها علی رغم شیوع آنها، همواره می کوشند و مطالعه می کنند.

موسیقی از چند نظر قابل مطالعه است:

از نظر زیانهای جسمی و اثرات شومی که روی دستگاه اعصاب انسان می گذارد.

آقای دکتر ولف آدلر پروفسور دانشگاه کلمبیا میگوید:

بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان می گذارد. مخصوصاً وقتی که هوا گرم باشد، اثرات نامطلوب آن شدید تر می گردد.

دکتر الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیست شناس معروف فرانسه می نویسد:

ارضای وحشیانه شهوات ممکن است نوعی جلب اهمیت کند، ولی هیچ چیز غیر منطقی تر از یک زندگی که به تفریح بگذرد، نیست.

کاهش عمومی هوش و نیروی عقل از تأثیر الکل بالاخره از بی نظمی در عادت ناشی می گردد و بدون تردید سینما و رادیو در این بحران فکری سهیمند.

بطور کلی باید موسیقی را در ردیف مواد مخدر شناخت، زیرا آثار تخدیر آن به هیچ وجه قابل انکار نیست، و تخدیر انواع و اقسامی دارد، و بشر می تواند از طرق مختلف اعصاب خود را تخدیر کند.

گاهی تخدیر به وسیله خوردن است، نوشابه های الکلی تخدیر شدیدی در اعصاب به وجود می آورد و انسان را از مطالب دیگر بی خبر می سازد.

و گاهی تخدیر به وسیله استنشاق از بینی در بدن ایجاد می شود، مانند گرد هروئین که از طریق بینی در بدن وارد میشود اعصاب را برای مدتی تخدیر می کند و برای بسیاری از بیمارانی که احتیاج به تخدیر دارند از طریق تزریق مواد مخدر در رگ انجام می گیرد.

و گاهی همین تخدیر از مجرای گوش صورت می پذیرد، و استماع موسیقی و «کنسرت» در اعصاب شنونده اثر تخدیری ایجاد کرده و گاهی آنچنان شدید می شود که انسان را مانند افراد بهت زده از حالت طبیعی بیرون آورده توجه او را از یک سلسله امور مادی و معنوی سلب می کند.

با توجه به این نکته تصدیق خواهید نمود که موسیقی مخدری بیش نیست و تمام و یا بسیاری از عیوب و مضرات تخدیر را دارا است.

اصولا لذت فوق العاده ای که افراد از آن می برند به واسطه همین اثر تخدیری آن است، گاهی این اثر تخدیری به قدری قوی است که انسان عقل و هوش خود را آنچنان از دست می دهد که دست به حرکات غیر عادی میزند.

مثلا وقتی تخدیر موسیقی قوی گردید قدرت قضاوت صحیح از انسان سلب می گردد، دیگر نمی تواند خوب و بد را در حد واقعی خود درک کند، چه بسا در مواقعی که، تحت تأثیر کشش های صوتی قرار گرفت و عقل و اندیشه و قوه ممیزه او اسیر جذبه و آهنگ های تند موسیقی گردید، اعمال ناشایست که در حالت عادی از او سر نمیزند و آن را شایسته شأن انسان نمی داند، بی پروا از او سر زده، و کوچکترین اندیشه ای پیرامون عواقب و مضرات آن نمی کند.

به نظر نمی رسد این قسمت از موضوع احتیاج بذکر مثال و بیان نمونه داشته باشد زیرا هر فرد بیداری توجه دارد که رقص های دسته جمعی و شب نشینی هایی که مردان بیگانه با زنان بیگانه به پایکوبی و دست افشانی مشغول می گردند، همواره با آهنگهای تند موسیقی توأم بوده و ارتعاش اصوات موسیقی آنچنان سر پوشی بر روی عقل و ادراک افراد می گذارد که انجام دادن هرگونه عمل دور از مقام انسانیت، برای آنها سهل و آسان می گردد. کاری که تشکیلات بهائیت انجام می دهد و جزء اصول برنامه های آنهاست.

چه تخدیری بالاتر از این، وقتی انسان تحت نفوذ زیر و بم آهنگ موسیقی قرار گرفت یک نوع رخوت و سستی بر اعصاب مستولی شده و از مفاهیم انسانیت جز شهوترانی، خوانندگی، عشق بازی جمال پرستی، چیزی در برابر دیدگان بی فروغ و عقل وی مجسم نمی گردد و آنچنان سرپوش روی ادراک و نیروی خرد می گذارد که مفاهیم مقدسی بنام رحم، مروت، عفت، حیا، امانت، مساوات، مجد و عظمت، کوشش و فعالیت و استقامت در راه هدف به دست فراموشی سپرده می شود.

جای گفتگو نیست که از روز نخست الکل و موسیقی بزرگترین وسیله هوسرانی برای مردان و زنان شهوتران بوده و در مواقع خاصی برای تخدیر اعصاب به آن پناه میبردند. درست است که اسلام هرگز انسان را از لذایذ طبیعی باز نمی دارد ولی از آن لذایذ زودگذر که از طریق تخدیر اعصاب و تحریک غرائز شهوانی پیدا می شود و انسان را از حالت طبیعی بیرون می برد جلوگیری می نماید.

آیا جای گفتگو است که یکی از عوامل انحطاط اخلاقی همین صفحات و تصنیف ها است و آیا نواهای فریبنده و تحریک آمیز موسیقی به شیوع فساد و اعمال دور از عفت دامن نمیزند؟ و از آواز گرم زنان و دختران توأم با آهنگهای شهوت انگیز موسیقی، روح عشق بازی را در جوانان ایجاد نمیکند؟

وانگهی، آیا قلبی که مملو از نغمه های شهوت انگیز و تصنیف های عاشقانه گردید در آن جایگاهی برای یاد خدا باقی می ماند؟ آیا دلی که در آوازهای عاشقانه و ارتعاش امواج غرق گردید می تواند به فکر بینوایان و درماندگان باشد؟

اصولا باید دید که لوازم و مناسبات مجالس موسیقی چیست؟ و زیر و بم های موسیقی و ارتعاشات مختلف آن چه تقاضائی دارد، جز این است که دانس و رقص، و اختلاط زنان و مردان و دختران و پسران، و شراب و الکل را به دنبال دارد؟

چیزی که آفریننده این نوع عوامل سوء اخلاق باشد میتواند در یک شریعت آسمانی حلال گردد؟

نتیجه اینکه آهنگهای موسیقی، هم آثار زیانبخش تخدیر اعصاب را دارد و هم از نظر اخلاقی یک سلسله شهوت را در انسان زنده می کند.

و این بهترین بهترین وسیله برای فرقه ها بویژه فرقه های نوظهور برای سرگرم نمودن و ادامه پیروی گروندگان می‌باشد. موسیقی‌ها بسیار هیجانی و احساساتی از لوازم جذب همه فرقه های نوظهور می باشد، چراکه با عامل تخدیر می توانند پیروان و اعضاء را از فکر کردن و انتقاد باز دارند.

البته در دین مبین اسلام موسیقی با شرایطی حلال و جایز بوده و از آن می شود استفاده کرد تا جاییکه شرح مقدس استفاده از آن را به عهده مکلف و استفاده کننده قرار داده و تشخیص مرز حلال، حرام و لهو، لعب را به وی واگذار کرده است.

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.