معنویت‌های نوپدید و چالش‌های آینده انقلاب اسلامی

نویسنده: حمید نگارش

مقدمه

پیروزی انقلاب اسلامی در حساس‌ترین منطقه ژئوپولتیکی و ژئواستراتژیکی دنیا، برگ زرینی بود که در صفحات تاریخ پرفراز و نشیب ملت سرافراز ایران رقم خورد و بار دیگر رویارویی همیشگی حق و باطل در نقطه‌ای حساس به اوج خود رسید. در اثر این واقعه عظیم تاریخ‌ساز، معنویت دینی و الهی، مخوف‌ترین تجهیزات نظامی و کشتار جمعی را به هیچ انگاشت تا جهانیان، بزرگترین معجزه قرن را در انفجار نور با شگفتی و حیرت به نظاره بنشینند. بدینسان بیگانگان به مقابله با این پدیده شگفت‌انگیزِ دهه‌های پایانی قرن بیستم برخاستند و برای نابودی آن از هیچ کوششی دریغ ننمودند.

نفوذ در ارکان دولت موقت، تحریک گروه‌های قومی و مذهبی و سیاسی، ایجاد آشوب و ناامنی در نقاط مختلف کشور، تقویت تجزیه طلبان و تحمیل بزرگترین جنگ کلاسیک پس از جنگ جهانی دوم از سوی رژیم بعثی از جمله اقداماتی بود که برای مهار و نابودی این خیزش الهی و معنوی در مهم‌ترین نقطهی استراتژیکی جهان پیموده شد؛ اما در کمال ناباوری با سد عظیمی به‌نام حماسه و ایثار، وحدت و همدلی، عشق و ایمان و بالاتر از همه اندیشه پویا و مترقی ولایت و مکتب سرافراز تشیع علوی و فرهنگ پر فروغ و حماسی شهادت عاشورایی برخورد نمود.

بدین روی، دشمنان دریافتند که علت مبقیه انقلاب، همان علت موجده است؛ یعنی رمز پیدایی و پایایی انقلاب اسلامی همان معنویت دینی – اسلامی است که تمام توطئه‌ها و ترفندها را با شکست مواجه نموده است. در این میان رشد قارچ‌گونه و تکثیر و تبلیغ معنویت‌های نوپدید در سه دهه اخیر از طرق گوناگون، به‌ویژه شبکه‌های مجازی، تعجب صاحب‌نظران و کارشناسان دینی را برانگیخته است.

در یک تقسیم‌بندی کلی این معنویت‌ها را می‌توان به دوگونه تقسیم‌بندی کرد:

۱. گونه‌ای که ریشه آن برگرفته از آیین‌های شرقی همچون: اشو، دالایی‌لاما، سای‌بابا، رام‌الله، فالون‌دافا است.

۲. گونه‌ای که برگرفته از آیین‌های غربی همچون: اکنکار، عرفان سرخپوستی، پائولو کوئیلو است.

پدیده‌ای که در راستای سکولاریزه نمودن معنویت ادیان الهی، به‌ویژه اسلام ناب به‌میدان آمد تا با بهره‌گیری از مبانی نظام لیبرال‌دموکراسی غربی و غالباً در پوشش جنبش‌های نوپدید دینی یادشده، معنویت دینی و انقلابی مردم ایران را به چالش بکشاند و خرمن باورهای معنوی و انقلابی آنان را بسوزانند.

از آنجا که مدل معنویت انقلاب اسلامی ایران، مدل معنویت دینی و الهی بود، از این چالش فراگیر در امان نماند. برای مثال: روشنفکران این مسأله را با عناوین ظاهرفریبی همچون نواندیشی، نوگرایی و اصلاح‌گری تزیین کرده و به ترویج نظریه‌هایی مانند: پلورالیسم و مانند آن پرداختند؛ ختم نبوت را به ختم دیانت تعبیر کردند؛ صراط مستقیم را به صراط‌های مستقیم تقسیم‌بندی نموده و عقل تجربی را جایگزین وحی الهی نمودند؛ در نهایت نیز مدعی شدند هیچ دینی نمی‌تواند ادعای حقانیت محض داشته باشد. این طیف بر آن بودند تا با این ترفند، معنویت نوین را در تمدن مطلقاً مادی و فاسد غربی و به دور از معنویت اسلامی و الهی تجربه کنند.

امام خمینی (ره) می‌فرمود:

«دشمنان و جهان‌خواران تاکی و تا کجا ما را تحمل می‌کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های معنویمان نمی‌شناسند.»[1]

روند رو به تزاید این حرکت حساب‌شده که در تکمیل تأثیرگذاری خود از حمایت نظام لیبرالی غرب برخوردار است، برای آینده انقلاب و نظام اسلامی زیان‌بار خواهد بود. از بین رفتن باورها و معنویت دینی، مساوی با بی‌هویتی و در نتیجه فروپاشی نظام و انقلاب اسلامی خواهد بود.

مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) می‌فرماید:

«معنویت در وجود انسان مایه هدف‌دار شدن است. زندگی را معنا و جهت می‌دهد. همچنان که آرمان‌های معنوی و اخلاقی زندگی یک جامعه و یک ملت را جهت‌دار می‌کند و به تلاش و مبارزه آن‌ها معنا می‌دهد و برای انسان هویت می‌سازد. وقتی یک ملت و یک کشور از آرمان‌های اخلاقی و معنوی تهی شد، هویت حقیقی خود را از دست می‌دهد و مثل پر کاهی می‌شود. گاهی به این طرف و گاهی به آن طرف می‌رود. گاهی دست این و گاهی دست آن می‌افتد.»[2]

از جمله اهدافی که این نوشتار – در راستای نگاه به آینده انقلاب اسلامی و در مصاف با معنویت‌های نوپدید – دنبال می‌کند، بازشناسی وظایف فعلی است. به تعبیر صائب تبریزی که گفته است: «چهره امروز از آیینه فردا خوش است» درنگ و تأمل در چهره امروزین انقلاب از منظر تفکر فردایی ارزشمند خواهد بود.

برای شناخت درست وظایف امروز باید نگاهی فردایی داشت تا از آنجا، امروز را بهتر بتوان دید. با توجه به اسلام ناب که به اراده و اختیار انسان در مسیر تاریخ‌سازی نگاه ویژه‌ای دارد، باید با تبیین و مقایسه تطبیقی شاخص‌های معنویت دینی با معنویت نوپدید، ضمن بصیرت‌زایی، زمینه تقویت حرکت روبه رشد انقلاب اسلامی را رقم بزنیم.

شواهد مختلفی گواهی از آن دارد که تمدن سکولار غربی یارای ایستادگی در برابر معنویت دینی انقلاب اسلامی را ندارد؛ بدین روی به فکر بازتولید بدیل آن در قالب معنویت‌های نوپدید برآمده و آن‌ها را فراوری نموده تا زمینه سکولاریزه‌ نمودن ماهیت انقلاب اسلامی و فروپاشی آن را به وجود آورند.

معنویت‌های نوپدید

معنویت در لغت، مصدر جعلی از واژه “معنوی” است و معنوی یعنی منسوب به “معنی”، در مقابل “لفظی” است. این کلمه در معانی دیگری مانند: حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، باطنی و روحانی به کار رفته است.[3]

احساسات متوجه امور روحانی که کاملاً متمایز از جهان مادی است و کیفیت ویژه ارتباط با گیتی را که در یک سنت خاصی وجود دارد، معنویت می‌خوانیم. معنویت در طول تاریخ کاربردهای گوناگونی داشته است.[4]

واژه معنویت در اوایل قرن پنجم با توجه به کاربردهای کتاب انجیل به هرچیزی که به کلیسا و روحانیون تعلق داشت گفته می‌شد. در آغاز قرن دوازدهم، معنویت در مقابل جسمانیت و مادیت قرار گرفت. در قرن ۱۸ و ۱۹ کاربرد این معنی رو به افول گذاشت و در دوران مدرن، معنویت به کلی از مفاهیم مطرح در ادیان ابراهیمی جدا شد و متضمن مفهومی درون‌گرا گردید که منجر به رفاه و توسعه تجربه درونی افراد می‌گشت. امروز، با تحولاتی در این واژه روبه‌روییم و معانی‌ای چون: تمرکز، ایجاد خلأ، آرامش حاصل از تأمین نیازهای مادی، معنای زندگی و هدف‌مندی آن از آن اراده می‌شود.[5]

آنچه که محرز است، غربیان با تکیه بر مبانی سکولاریستی و اومانیستی به‌دنبال پاسخگویی به نیازهای معنوی انسان عصر جدید هستند؛ به‌همین جهت، معنویتی که در غرب شکل گرفت، عموماً از نوع معنویت‌های متناسب با مبانی لیبرالیستی است.

در این نوع معنویت اعتقاد به خدا جایگاهی ندارد؛ چه رسد به دین و آموزه‌های وحیانی. اغلب آنان معنویت را خارج از چارچوب ادیان الهی جستجو می‌کنند.[6]

در این نوع معنویت هرگونه تجربه عاطفی می‌تواند معنویت به‌حساب آید و اعتقادی به حقیقتی که ماورای عالم ماده باشد، وجود ندارد. مهم، برانگیخته‌شدن خود فرد است و لاغیر. در این نوع معنویت جایی برای تکلیف نیست و انسان‌ها مکلف به دستورالعمل‌های شرعی نمی‌باشند. آنچه که امروز در معنویت نوپدید القا می‌شود، معنویت بدون دین است؛ یعنی انسان به‌دنبال معنویت برود، در عین اینکه شاخص‌های ادیان الهی به‌ویژه اسلام ناب را برنتابد. امروز القای معنویت دروغین خارج از چهارچوب دستورات الهی در برنامه‌های اصلی دشمن قرار دارد.

معنویت دینی

معنویت دینی برآیندی است که از فرآیند معرفت، ایمان و عمل صالح در چارچوب شریعت دینی حاصل می‌شود؛ بنابراین بدون معرفت نسبت به حقایق عالم و ملکوت جهان مادی و نیز ایمان به خدا و صفات و افعال او، معنویت دینی مفهومی نخواهد داشت.

خداوند، منبع و محور و بخشاینده معنویت می‌باشد و معنویت منهای خدا، چیزی جز فریب و دل‌مشغولی ظاهری نیست.[7] آنچه که مسلم است، معنویت دینی – که مصداق اتم و کامل آن معنویت اسلامی است – بر شاخص‌های: خدامحوری، شریعت‌محوری، عقلانیت، تقوی و خویشتنداری استوار است؛ برخلاف معنویت‌های نوپدید که بر محوریت انسانِ خودخدا استوار می‌باشد.

در این نوشتار مراد از معنویت دینی، معنویت اسلامی است که در چارچوب آموزه‌های اسلامی و در پرتو بندگی و ارتباط با مبدأ حکیم شکل می‌گیرد؛ تبلور این ارتباط معنوی را در مناجات‌ها و راز و نیازهای معصومین به‌ویژه امیرمؤمنان علی (ع)، امام حسین (ع) و امام سجاد می‌توان یافت.

این نوع ارتباط‌ها برترین و بالاترین روش کسب معنویت را برای آحاد بشریت به‌ویژه مسلمانان به ارمغان آورده است.

انسانی که رفتار و سلوکش ریشه در وحی دارد، از هویت دینی و در نتیجه از معنویت دینی و آسمانی برخوردار است. این هویت بعد از تحکیم ارتباط آدمی با خداوند متعال و پذیرفتن حاکمیت الهی در وجود انسان و جامعه پدید می‌آید. پس از تثبیت هویت دینی، رفتارهای فردی و اجتماعی بر اساس آرمان‌ها و هدف‌های دینی شکل می‌گیرد.

هویت و معنویت دینی به انسان نشان می‌دهد که عالم طبیعت مرتبه نازل هستی و متأثر از مرتبه برتر آن یعنی عالم ملکوت است.

انسان در جهان بینی الهی جایگاهی والا و ارزشمند دارد؛ خلیفه و جانشین خداوند در زمین است و می‌داند از کجا آمده و به کجا رهسپار است.

انسانی که از منظر دین به عالم هستی می‌نگرد، هرگز از باطن امور که نسبت به ظاهر نقش تعیین‌کننده‌ای دارد، غافل نمی‌شود و می‌کوشد ضمن برخورداری از معنویت دینی، پندار، گفتار و رفتار خویش را با جهانبینی الهی سازگار نماید.

در پرتو جهان بینی الهی است که انسان دارای هویتی روشن، امیدبخش و هدفمند می‌گردد. این هویت و معنویت دینی امروز با چالش معنویت‌های نوین و جدید روبه‌روست.

امام خمینی(ره) می‌فرمود: «ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست‌ها و آمریکا و شوروی در تعقیب ما خواهند بود، تا هویت دینی و شرافت مکتبی‌مان را لکه‌دار نمایند.»[8]

باری! شاخص تمایز انقلاب اسلامی ایران از دیگر انقلاب‌ها این است که اساس برنامه‌های آن را وحی الهی و دینی معین می‌کند و انقلاب از هویت و معنویت دینی برخوردار است. این معنویت دینی انسان‌ها را به ارزش‌های اخلاقی پایبند و او را به ستم‌زدایی و عدالت‌خواهی سوق می‌دهد و با مبانی و فرهنگ غربی کاملاً متضاد است؛ لذا برنامه‌ریزان غربی در تلاشند تا معنویت دینی را تضعیف نمایند تا در سایهی باورسوزی، سیاست خود را بر ملت‌ها تحمیل نمایند و بدین‌وسیله زمینه فروپاشی انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی را فراهم آورند.

جنبش‌های نوپدید دینی

در چند دهه اخیر ملت‌ها شاهد ظهور و بروز گروه‌ها و جنبش‌هایی بودند که توانستند در مدت کوتاهی با استفاده از فضاهای مجازی به‌راحتی وارد کشورها شده و به فرهنگ ملت‌ها‌ و هویت آن‌ها ضربه بزنند.

شروع دوران مدرنیته در غرب و رشد تفکرات اومانیستی، حاکمیت عقلانیت ابزاری، سنت‌گریزی، تعبدستیزی و مانند آن، زمینه‌های بروز یک خلأ معنوی را به‌وجود آورد و توانست انسان‌های نیازمند به معنویت را که در جستوجوی معنویت بودند، به‌سوی این جنبش‌های نوپدید بکشاند.

از سویی دیگر، یکی از بحث‌های اندیشمندان در جوامع غربی در دهه‌های اخیر موضوع شکل‌گیری جنبش‌های نوپدید دینی بود. آن‌ها در بررسی‌ها به‌دنبال تفاوت‌های میان این جنبش‌ها (که به‌نوعی درصدد ایجاد و تولید معنویت نو و جدید بودند) با ادیان سابق بودند.

عدم پاسخگویی از سوی رهبران مسیحیت نسبت به پرسش‌های مطرح‌شده باعث شد که تصویری ناتوان از ادیان ابراهیمی در اذهان مردم اروپا به‌وجود آید و اسباب گرایش عده‌ای به‌سوی این جنبش‌های نوپدید را رقم بزند.

باری، نیاز به معنویت در دوران گذر از مدرنیته به پست‌مدرن و تشدید نیازهای روحی انسان، زمینه گرایش به جنبش‌های نوپدید را در غرب بیشتر نمود؛ چراکه در پی درهم‌شکستن و فروریختن بسیاری از ایدئولوژی‌های غربی که آبشخور اندیشه‌های فلسفی قرن ۱۸ و ۱۹ اروپا بودند و با برچیده شدن بساط اندیشه‌های فلسفی جدید توسط پست‌مدرنیسم، بیشتر متفکران و اندیشمندان معتقد شدند که دیگر مکاتب فلسفی نمی‌توانند گره از کار غربیان بگشایند و تشنگی معنوی آن‌ها را رفع کنند.

از این‌رو، بعد از جنگ جهانی دوم و به‌ویژه در ربع قرن گذشته جنبش‌هایی در آمریکا و اروپا جهت رفع نیازهای معنوی به‌وجود آمد و برخلاف مدرنیسم که مخالف تنوع‌طلبی و تکثرگرایی بود و می‌کوشید که همواره حمایت‌کننده ی یک اندیشه باشد، پست‌مدرنیستم، تکثرگرایی و تنوع‌طلبی را به رسمیت شناخت.[9]

پای‌بست چنین تفکراتی، تکثرگرایی و شرایط شکل‌گیری جنبش‌ها را رقم زد و در چنین فضایی در قالب معنویت به ترویج اموری پرداختند که هرگز تصور آن نمی‌شد. نادیده گرفتن نقش دین در سلوک معنوی، به حاشیه راندن عقل، طالع بینی، جادوگری، پیشگویی، احضار و ارتباط با ارواح تنها پاره‌ای از این القائات بود که در قالب جنبش‌ها برای ترویج معنویت نو به بشر نیازمند ارائه شد.

ایران نیز از این پدیده وارداتی حساب‌شده بی‌نصیب نماند و در معرض این چالش غربی قرار گرفت. برخی از این جنبش‌ها چند سالی است که در کشورمان فعالیت گسترده‌ای انجام داده و در برابر انقلاب اسلامی و معنویت دینی آحاد مردم، صف‌آرایی کرده‌اند.

پی‌نوشت

[1]. امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ۱۳۶۱، ج۲۱، ص ۲۳۷.

[2]. ۱۷/ ۰۸/ ۱۳۷۱

[3]. دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه معنویت

[4]. بهزاد حمیدی، جنبش‌‌های نوپدید معنوی، دین یا عرفان، مجله ادیان و مذاهب، شماره یکم، بهار و تابستان ۱۳۹۲، ص ۳۷

[5]. محمدرضا موسوی‌نسب، اهداف، اصول و روش‌های تربیت عرفانی. مجله اسلام و پژوهش‌های تربیتی، شماره دو، ص ۲۲

[6]. احمدحسین شریفی، درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان‌های کاذب. تهران: به آموز، ص ۳۴

[7].  گروه نویسندگان، فرقه‌های نوظهور، قم: زمزم هدایت، ص ۲۳

[8]. امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۲۳۷

[9]. عبدالرسول بیات، فرهنگ واژه‌ها، ص ۵۰۷

ادامه مقاله را در بخش بعدی مشاهده فرمایید.

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.