مسیحیت تبشیری
تبشیر در مسیحیت به عنوان اُس و اساس و کلیدواژه معنایی، همواره محل چالش بوده است. این موضوع محوری از گذشته تا به امروز فراز و نشیب‌های زیادی طی کرده و با تحولات ماهوی و ساختاری فراوانی همراه بوده. بررسی و جریان‌شناسی آخرین تغییرات امر تبشیر و جریان برآمده از آن یعنی مسیحیت تبلیغی، برای دستیابی به نگاهی جامع، از جغرافیای فعالیت‌های تبشیری از یک سو و اتخاذ راهبردهای مؤثر در مقابل تحرکات آن از سوی دیگر ضروری است.
گفتگوی پیش رو، بر همین موضوع تمرکز داشته و آقای «سید علی حسنی» نویسنده و پژوهشگر حوزه ادیان ابراهیمی به تبیین آن از زوایای مختلف می‌پردازد:
  • برای مقدمه معرفی از خود و سوابق مطالعاتی‌تان داشته باشید؟

بنده، سید علی حسنی هستم و سالیان متمادی است، در حوزه‌های علمیه مشغولم؛ در رشته ادیان و عرفان دکتری دارم، حدود ۱۵ سال است که در زمینه ادیان و بیشتر یهودیت و مسیحیت فعالیت می‌کنم. همچنین در عرصه‌های ادیان مذاهب، مباحث الهیاتی و کلامی هم آثاری منتشر کرده‌ام. معمولاً در تدریس‌ها و پژوهش‌هایم به مسائل جدید کلامی و فلسفه دین می‌پردازم.

مسیحیت صهیونی

تاکنون حدود ۱۰ عنوان کتاب از بنده منتشر شده که تقریباً به جز یکی دو مورد، بقیه در زمینه ادیان و مسیحیت بوده است. همین طور حدود ۲۵ عنوان مقاله علمی- پژوهشی را به ثمر رسانده‌ام.

قبل از هر چیز باید درباره کلمه «مسیحیت تبشیری» عرض کنم که معادل کلمه «میسیون» قرار داده شده و استفاده می‌شود ولی حقیقت مطلب این است که این کلمه درست نیست؛ یعنی ترجمه درستی از کلمه «میسیون» نیست. معادل درست‌تر این واژه در زبان عربی است که کلمه «تنصیر» را به کار می‌برند؛ به معنای نصرانی‌سازی.

خب بشارت دادن کار خوبی است، اما میسیون در مسیحیت، بشارت دادن نیست. شما مبانی الهیاتی و کتاب مقدسی میسیون را که بررسی می‌کنید، می‌بینید در کتاب مقدس مطرح شده و چیزی نیست که ما کشف کرده باشیم، موضوعی عیان است و کتمان هم نمی‌شود؛ مثلاً در عهد جدید در «انجیل متی» در آخر باب ۲۸ ، تحت عنوان مأموریت بزرگ بیان شده است، این آخرین کلمات حضرت عیسی خطاب به یاران و حواریونش است:

«اما ۱۱ رسول جلیل، برکوهی که عیسی ایشان را نشانده بود، رفتند و چون او را دیدند پرستش نمودند، لیکن بعضی شک کردند. پس عیسی پیش آمده بدیشان خطاب کرد و گفت: «تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است. پس رفته، همه امت‌ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم اب، ابن و روح القدس تعمید دهید و ایشان را تعلیم دهید. همه، اموری که به شما حکم کرده‌ام حفظ کنند و اینک من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما می‌باشم .آمین»

«شاگردسازی» اصطلاحی است که بر اساس الهیات مسیحی شکل می‌گیرد. حضرت عیسی (ع) می‌گوید: «ایشان را به اسم اب، ابن و روح القدس تعمید دهید»؛ یعنی این‌ها را مسیحی بسازید.

مشابه تعمید دادن در اسلام، شهادتین گفتن است. کسی که می‌خواهد وارد مسیحیت شود، او را غسل تعمید می‌دهند. این غیر از این است که بگوییم این‌ها بشارت می‌دهند؛ چون بین بشارت دادن و حتی تبلیغ کردن و میسیون تفاوت وجود دارد.

ما هم در کشورهای مختلف دنیا تبلیغ می‌کنیم و مراکز اسلامی در اروپا داریم، این ابلاغ، وظیفه دینی ماست. اما وظیفه‌ای که حضرت عیسی (ع) بر عهده مسیحیت می‌گذارد، این نیست که شما بروید فقط حرف من را به مردم برسانید یا بشارت دهید، چه پذیرفتند چه نپذیرفتند، بلکه می‌گوید، این‌ها را شاگرد بسازید و تعمید دهید.

در واقع وظیفه‌ای که حضرت عیسی بر اساس کتاب مقدس بر دوش مسیحیان قرار می‌دهد این است که مردم را مسیحی کنند. پس میسیونر معادل کلمه «تنصیر» یعنی نصرانی‌سازی است و نباید میسیونر را با واژه «مبشر» معنا کنیم بلکه باید بگوییم «مُنَصِّر»؛ یعنی کسی که نصرانی می‌سازد و وظیفه‌اش این است.

نکته دیگر این است که بعضی تصور می‌کنند، برخی فرقه‌های مسیحی امروز در ایران تبشیر ندارند. منظور فرقه کاتولیک است که کاتولیک‌های ایران را هم شامل می‌شود. اصلاً چنین چیزی امکان ندارد. هویت مسیحیت به تبشیر وابسته است. این نکته خیلی مهمی است؛ چون نسبت به مسیحیت کاتولیک با مرکزیت پاپ است و فعالیت‌هایی که آن‌ها میکنند ولی از طرفی شاهدیم که مسیحیت کاتولیک، بومی‌ها را عرض نمی‌کنم، کمتر در ایران فعالیت دارد، نه این هم حرف درستی نیست.

شورای واتیکانی دوم ۱۶-۱۵ سند مهم منتشر کرده که در واقع نقشه راه مسیحیت است و از نیمه دوم قرن بیستم شروع شده هنوز هم ادامه دارد. اصلاً یکی از اهداف اصلی این شورا، این بود که چگونه بتواند تنصیر را محقق کند. آنها طی سال‌های گذشته به یکسری تغییرات تاکتیکی دست زدند.

یکی از نکات بسیار مهم که در زمینه تبشیر در این شورا به آن اشاره شده، گفتگوست؛ بر این اساس الآن گروه‌های تبشیری در قالب کاروان‌هایی که مثلاً در قرن ۱۸ یا ۱۹ وارد ایران کردند، نیستند، اما آیا این بدین معناست که کاتولیک‌ها دست از تبشیر برداشته‌اند؟ نه هرگز؛ چون تبشیر هویتشان را شکل می‌دهد.

نمی شود، خود را مسیحی بدانند اما به این دستور حضرت عیسی (ع) که یک فرمایش راهبردی مهم و عمیق است، بی‌تفاوت باشند. بنابراین، فقط تاکتی‌هایشان عوض شده است.

البته ما گروه‌های مسیحی داریم که به‌صورت بومی در ایران حضور داشته‌اند. حضور مسیحیت در ایران به صدر مسیحیت برمی‌گردد. اینها از ابتدای مسیحیت در ایران شکل گرفته‌اند و سابقه طولانی دارند که ابتدا آشوری‌ها و نستوری‌ها و بعد در ادامه – در عهد صفوی – ارامنه وارد ایران شدند.

در دل این مسیحیان ایران، گروه‌ها و فرقه‌های مختلفی از پروتستان و کاتولیک وجود دارد. این گروه‌های داخلی خودشان زخم خورده تبشیر مسیحیان غربی هستند. مسیحیت کاتولیک در طول تاریخ، این‌ها را جزء مرتدین اعلام می‌کرد. وقتی این گروه‌ها وارد ایران شدند، جریان مسیحیت غربی با امکانات و ابزارهای خود توانست یک عده از این‌ها را به سمت خود جلب کنند.

باید توجه داشت، این گروه‌های بومی مسیحیان ایران در قانون اساسی شناخته شده که به قانون پایبند هستند و باید حسابشان را از مسیحیت غربی سوا کرد. یعنی تبشیر مربوط به مسیحیت غربی است.

  • اصطلاحی داریم، به‌نام مسیحیت صهیونیستی، شما این عبارت را در چه مصداقی نگاه می‌کنید؟ تحلیلی در این رابطه ارائه دهید؟

مسیحیت صهیونیستی یک جریان بسیار جدی است، حتی بعضی از نویسندگان غربی اذعان داشته‌اند که اصلاً مسیحیت صهیونیستی قبل از یهودیت صهیونیستی شکل گرفته و این‌ها در واقع پیشرانان در مسئله صهیونیسم بودند. این جریان، نه تنها الآن فعالیت می‌کند، بلکه قدرت زیادی هم در آمریکا دارند و در عرصه سیاسی بسیار اثرگذارند.

این‌ها طبیعتاً مسیحی‌اند و معتقدند، ظهور موعودشان در آخرالزمان اتفاق می‌افتد که باید مقدماتش فراهم شود. بقیه مسیحی‌ها هم معتقد به آخرالزمان هستند، ولی دنبال زمینه‌سازی برای ظهور، نه.

اما زمینه‌سازی ظهور چگونه اتفاق می‌افتد؟ بر اساس آنچه در کتاب مقدس آمده، باید جنگ آخرالزمانی در بگیرد که به آن «آرماگدون» می‌گویند. آرماگدون منطقه‌ای است، در فلسطین اشغالی بین دو تپه یا شبه کوه، جنگ آخرالزمان بین یهودیان و دجال یعنی آنتی کرایست‌ها در می‌گیرد، در این جنگ یهودیان در حال شکست هستند که حضرت عیسی ظهور می‌کند. آنتی کرایست‌ها را از بین می‌برد و در واقع موعود مسیحیت دوباره ظهور می‌کند.

پس مسیحیت صهیونیستی با این ایده، به‌دنبال این آمد که یهودیان منتشر در دنیا را وادار کند، به سرزمین فلسطین بروند تا مقدمات جنگ فراهم شود.

صهیونیست‌ها بعد از جنگ جهانی دوم، درصدد برآمدند، سرزمینی پیدا کنند. به‌همین خاطر، عده‌ای به آرژانتین رفتند و گروهی به افریقای جنوبی؛ یعنی پیشران‌های بحث صهیونیسم یهودی ابتدا به فکر آمدن به فلسطین اشغالی نبودند. اما مسیحیان صهیونیستی این‌ها را تحریک کردند، به فلسطین بیایند که حالا می‌گویند: سرزمین مقدسمان است.

لذا مسیحیت صهیونیستی یک جریان بسیار جدی است که امروزه در آمریکا هم به‌عنوان جریان بنیادگرا معروف است و شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای و تبلیغات بسیار گسترده‌ای دارند. آن‌ها مدعی‌اند حدود ۱۰۰ میلیون نفر جمعیت آمریکا با این‌ها همراهند.

همچنین دولت‌های مختلف ایالات متحده در چند دهه اخیر، کاملاً وابسته به آن‌‌ها بودند. به خصوص دولت‌های «بوش» پدر و پسر.

جمهوری‌خواه‌ها جنگ طلب بودند و از حمایت جدی این جریان برخوردار؛ به‌طوری که آن‌‌ها در تبلیغاتشان بوش پسر را فرستاده خدا می‌‌دانستند؛ چون برنامه‌های جنگ عراق و افغانستان را داشت. نسبتشان با ایران را در آنتی کرایست‌ها باید دید. وقتی می‌گویند، آرماگدون بین یهودیان، آنتی کرایست‌ها و دجالها در می‌گیرد.

خب مصداق این آنتی کرایست‌ها چه کسانی هستند؟ بر اساس تفسیر «اسکوفیلد» که از کتاب مقدس ارائه شده یکی از آنتی کرایست‌ها، ایرانی‌ها هستند. البته روسیه را هم مطرح می‌کردند، ولی خب بخش عمده‌شان ایرانی‌ها هستند.

عمده فعالیت این‌ها مسئله سیاسی علیه ایران است. گرچه در مسئله تبشیر داخلی و جذب کردن به مسیحیت هم فعالیت می‌کنند، اما به نظر من، عمده بحث‌هایی که در فضای ایران دارند، مسئله سیاسی در عرصه بین‌الملل، سازمان‌های بین‌المللی و تبلیغ علیه ایران است. لذا این گروه بسیار مهم و در جریان‌های کشور ما هم تأثیرگذار است.

  • از مسیحیان تبلیغی ایران هم گروه‌هایی خاص منتسب به مسیحیت صهیونیستی هستند؟

مسیحیان پنطیکاست‌ها که به‌صورت جماعت ربانی در کشور ما حضور داشت، مرکز این گروه در آمریکاست. پنطیکاست نوع خاصی از مسیحیت است، گرچه در بستر مسیحیت پروتستان به وجود آمده اما گروه‌های پروتستان مختلف هستند و این‌ها هم یکی از این گروه‌ها محسوب می‌شوند که البته جمعیت تقریباً ۹۰ میلیونی را هم در دنیا به آن‌ها نسبت می‌دهند.

کلیسای جماعت ربانی که از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۹۲ در کشور ما به‌صورت رسمی حضور داشت و کلیسای رسمی داشتند، وابسته به همین جمعیت پنطیکاست‌هاست. گروه جماعت ربانی به دلایلی به تعهدات خود عمل نکرده و دست به تبشیر گسترده زدند، به قوانین کشور پایبند نبودند و در واقع به «کالت» تبدیل شدند. در نهایت هم سال ۱۳۹۲، کلیسایشان برچیده شد، اما به‌صورت – غیر رسمی حضور دارند و تبشیر می‌کنند. حالا از آن کلیسای رسمی به کلیساهای زیرزمینی ماهواره‌ای و اینترنتی تبدیل شده و به شدت در این زمینه‌ها فعال هستند و از حمایت مسیحیت صهیونیستی برخوردار.

  • نوع برخورد کشورهای دیگر با فرقه‌های مسیحی که به‌صورت کالت درآمده‌اند، به چه شکل است؟

در همه دنیا گروه‌هایی که تحت عنوان کالت شناخته می‌شوند، مورد برخورد قرار می‌گیرند؛ حتی قوانین بین‌المللی هم این‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد، فرقه‌ها، گروه‌ها و مذاهب را به رسمیت می‌شناسد، اما کالت‌ها را نه چون ساختاری خاص دارند که بر اساس آن فعالیت می‌کنند و اهداف بلند مدت‌شان هم در راستای همان است لذا هیچ کشوری در دنیا کالت را نمی‌پذیرد.

در آمریکا گروه‌های مختلفی وجود دارند، آزادی هم هست اما به کالت‌ها اجازه بروز و فعالیت داده نمی‌شود. شدیدترین برخوردها را هم می‌کنند.

فرقه «داوودیه» و امثالهم، تحت عنوان کالت مورد برخورد واقع شدند وگرنه با چه توجیهی می‌شود، در دنیای مدرن صدها تن آدم را سوزاند؟ نمی‌خواهم بگویم کار درستی کرده‌اند اما توجیهشان بر این قضیه این بوده که این‌ها کالت هستند.

در فرانسه هم با گروه‌هایی که تحت عنوان کالت شناسایی می‌شوند، برخورد می‌شود، اما گروه‌هایی که رسمیت دارند، قوانین کشور را پذیرفته‌اند. طبق همان قوانین رفتار می‌کنند نه الآن ما، در کشورهای اروپایی و آمریکایی، مراکز اسلامی داریم که طبق قوانین آنجا عمل می‌کنند یا گروه‌های مسلمان که تابع قوانین هر کشور هستند و در غیر این صورت، باید به کشورهای دیگر سفر کنند. خب هر کشوری قانون دارد، کشور ما هم، همین طور است.

قانونی داریم که با رأی مردم بنیان گذاشته شده، طبیعتاً هم بر اساس مباحث دینی و هم بر مبنای اصل دموکراسی، این خواست ملت ماست.

  • جامعه هدف مسیحی‌های تبلیغی، در کشور ما چیست و بیشتر در کدام مناطق تبلیغ می‌شود؟

مسیحیت تبشیری در کشور ما سابقه طولانی دارد. حداقل از دوران قاجار، به‌صورت رسمی و پررنگ گروه‌های تبشیری غربی را در کشور داریم. در این سالیان متمادی این‌ها فعالیت‌های زیادی کرده‌اند. خود غربی‌ها یعنی مبشرین هم در کتاب‌هایشان به آن اشاره دارند.

هرچند تبلیغات و تبشیر این‌ها منتج به نتیجه نشد. لذا از یک مرحله به بعد، مخصوصاً بعد از انقلاب سیاست‌هایشان را در فضای کشور ما تغییر دادند. دیدند اگر بخواهند به‌صورت رسمی بیایند که بعد از انقلاب اصلاً چنین فضایی برایشان فراهم نیست، از طرفی تجربه شکست قبلی به آن‌ها می‌گوید به راحتی نمی‌‌شود، در دل ایرانی‌ها نفوذ کرد.

نتیجه این شد که روی اقشار آسیب‌پذیر دست گذاشتند. این آسیب‌پذیری می‌تواند از منظر اقتصادی باشد، یا عاطفی و سیاسی کسانی که با خانواده، همسر و… دچار مشکل شده باشند، یا افراد درگیر مباحث افیونی، اشخاصی که می‌خواهند از ایران مهاجرت کنند و به‌طور کل افرادی که نقاط آسیب‌پذیری دارند، از همان باب وارد می‌شوند.

در کشور ما متأسفانه مصرف مواد مخدر زیاد است و عده‌ای می‌خواهند از این وضعیت نجات پیدا کنند. آن‌ها روی همین نقطه دست گذاشته‌اند. بیش از ۴۵ هزار مرکز بازپروری دولتی (NA) در ایران وجود دارد که مورد توجه جریان مذکور است و مراحل دوازده‌گانه یک بخش این توجه را به خود اختصاص می‌دهد.

گروه دیگر زنان و دختران خیابانی‌اند یا اگر خدای ناکرده آسیب‌های ناشی از بلایای طبیعی رخ دهد، خوراک خوبی برای تبلیغی‌هاست. روی این مسائل تکیه و ورود پیدا می‌کنند. در قضیه بم و منجیل این‌ها با نهادهای خیریه بین‌المللی به‌عنوان نهاد خیریه وارد این مناطق شدند و کمک هم کردند ولی خب در این بین مباحث تبشیری را هم مطرح ساختند.

بر اساس همین فرمول اگر پیش برویم، طبیعتاً مناطقی که آسیب دیده‌اند یا در آن‌ها خطر زیاد است، زنان یا بچه‌های خیابانی در شهرهای بزرگ، یک پدیده است که این‌ها روی آن تمرکز کرده‌اند.

در مسائل سیاسی هم همین‌طور، باید هر بخش را شناسایی کنیم، ببینیم آنجا اقتضائاتش چیست و بر اساس استراتژی و تاکتیکی که دارند از آن باب وارد می‌شوند و پیش می‌روند.

  • در جریان تبشیری روی آموزه موسوم به «شفا» تأکید زیادی می‌شود. درباره این آموزه و نقد آن توضیح بفرمایید؟

مسئله شفا، همان مسیحیت پنطیکاستی است که در جماعت ربانی وجود دارد. در یهودیت عیدی به نام عید هفته‌ها بوده و قضیه پنطیکاست نیز به همین عید باز می‌گردد. به اعتقاد مسیحیان حضرت عیسی ۴۰ روز بعد از عروج بر حواریون و عده‌ای دیگر حضور پیدا کرد، روح‌القدس بر این جمع نازل شد و تمام این افراد قدرت ما فوق طبیعی پیدا کردند؛ می‌توانستند به زبان‌های دیگر صحبت کنند (قدرت تکلم به زبان‌ها) و با معجزه، شفا دهند.

مسیحیت این قدرت را مختص به همان افرادی می‌داند که در آن جلسه بودند، اما مسیحیت پنطیکاست می‌گوید این حادثه اختصاص به آن زمان ندارد، بلکه امروزه هم اگر ما توسط روح‌القدس تعمید واقعی پیدا کنیم و به تعبیر خودشان پر شویم از روح القدس، همین قدرت شفادهی را پیدا می‌کنیم.

پیش‌تر اشاره شد که کلیسای جماعت ربانی در کشور ما همین جماعت پنطیکاست‌ها هستند. اصلاً ادعایشان همین است و راه تبلیغ و پیشرفتشان هم همین‌ها بود. بر اساس باورها و اعتقادات عصمت و طهارت و امامزادگان قدرت شیعیان، بزرگان به‌خصوص اهل بیت شفادهی دارند. این‌ها روی همین اعتقاد دست گذاشتند.

جالب آن‌که کلیسای کاتولیک این فرقه را مرتد می‌داند، اما از آن‌ها در ایران حمایت می‌شود؛ چون روی عنصری دست گذاشته‌اند که با ویژگی‌های ایرانی‌ها قابلیت تطبیق دارد.

حتماً کلیپ‌های این‌ها را دیده‌اید که طرف پشت دوربین می‌گوید، من دست می‌گذارم، روی صفحه دوربین، شما در خانه‌هایتان دست بگذارید روی صفحه تلویزیون و من از همین‌جا می‌توانم مثلاً ویروس کرونا را از شما دور کنم و شفا بدهم.

نمی‌خواهم بگویم، هیچ کدام از اعضای مسیحیت پنطیکاست چنین قدرتی ندارند. بله بعضی از مرتاض‌ها هم چنین قدرت‌هایی دارند اما آیا چنین قدرتی دلیل بر حقانیت است؟ خیر. هر چند اغلب این‌ها چنین قدرتی را ندارند، بلکه شانتاژ و شعبده‌بازی می‌کنند.

یک عده تصورشان این است، اگر کسی فرضاً مشکلی را حل کرد، پس حرفش هم حق است. اعتقاد و باوری هم که مطرح می‌کند هم حق است. نه ما باید ببینیم این اعتقاد و باور با عقل جور در می‌آید یا نه.

جا دارد، در اینجا به نکته‌ای اشاره کنم؛ امروز تصور خیلی‌ها این است که مسیحیان درصدد مسیحی‌سازی هستند. کما اینکه خودم هم گفتم، اصلا کلمه میسیون را باید تنصیر معنا کنیم، اما باید توجه داشت که این هدف عالیشان است و تنها هدف نیست.

الآن اهداف طیفی دارند؛ یعنی اهداف اولیه، میانی و نهایی. هدف نهایی‌شان مسیحی‌سازی است. در کتاب تبشیر صلیبی، مفصل در این باره توضیح داده‌ام. بعضی از اهدافشان در کتاب‌هایشان آمده است. مثلاً برتر نشان دادن مسیحیت نسبت به اسلام که جزء اهداف کوتاه‌مدت است.

این مسئله را می‌توان در تبلیغاتشان در شبکه‌های ماهواره‌ای، فضای مجازی و سخنان رو در رو به وفور دید. اینکه اسلام دین خشونت است و مسیحیت دین محبت، لزوماً نمی‌خواهد فرد را مسیحی کند، چون امکانش به راحتی فراهم نیست اما مسیحیت را نسبت به اسلام برتر نشان می‌دهد. این اهداف‌کوتاه و میان‌مدت، مقدمه‌سازی برای آن هدف عالی هستند.

یکی دیگر از اهداف میانی، مسئله شکست روحی در میان مسلمانان است. آمار می‌دهند مثلاً n مقدار مسیحی در ایران و کشورهای دیگر داریم، ولی واقعیت امر چیز دیگری است. چرا چنین کاری می‌کنند؟ چون اگر بتوانند یک شکست روحی در میان مسلمان‌ها ایجاد کنند، آن‌ها در دین خود دچار شک می‌شوند یا در مباحث علمی هیچ وقت دستاوردهای اسلامی و تمدنی اسلام را نمی‌پذیرند. همیشه درصددند آن را تقلیل دهند. ایجاد شکست روحی در بین مسلمانان و از جمله ایرانیان یکی از اهدافشان است.

ایجاد شک و شبهه نسبت به اسلام هدف بعدی است. هیچ احکام اسلامی مطرحی وجود ندارد که علیه آن شک و شبهه ایجاد نکرده باشند؛ از حجاب گرفته تا زکات، خمس، نماز و… . هدف دیگر از بین بردن ایمان و سوق دادن مسلمانان به سوی الحاد است؛ یعنی ایرانی‌های ملحد برای این‌ها بهتر از ایرانی‌های مسلمانند.

سموئل زمیر از رهبران بزرگ تبشیر که در ایران، بحرین و کشورهای منطقه بسیار در امر تبشیر فعال بوده و امروزه یکی از سازمان‌های مهم تبشیری دنیا در آمریکا به نام وی نامگذاری شده است، در کنگره تبشیری که در سال ۱۹۲۴ میلادی در قدس شکل گرفت، خطاب به شرکت کنندگان می‌گوید:

«ای قهرمانان و دوستانی که در راه گسترش مسیحیت جهاد می‌کنید و درصدد استعمار کشورهای اسلامی هستید. شما وظیفه‌ای که بر عهده گرفته‌اید را به‌صورت کامل انجام داده‌اید. هدف تبشیری که شما به دنبال آن هستید و حکومت‌های مسیحی را به انجام آن دعوت می‌کنید، مسیحی کردن مسلمانان نیست؛ چراکه این امر هدیه‌ای به آن‌ها و اکرام آن هاست.

همانا هدف شما خارج کردن مسلمانان از اسلام است تا او تبدیل به موجودی گردد که هیچ ارتباطی با خدا نداشته باشد و در ادامه هیچ ارتباطی با اخلاق که حیات امت‌ها به آن وابسته است ندارد. شما با این عملتان سرآغاز پیروزی و استعمار کشورهای اسلامی هستید.»

می‌گوید هدف مسیحی‌سازی نیست. هدف این است که شما مسلمانان را بی‌دین، بی اخلاق و ملحد کنید. هر چه پایبندیمان به اسلام کم شود، این‌ها یک قدم به اهدافشان نزدیک شده‌اند. پس

تحرکات مسیحیان تبشیری در شبهه افکنی و زیرآب اسلام زدن اگر از ملحدان بیشتر نباشند، کمتر نیست. آن‌ها از مسائلی مثل سکس و مشروبات الکلی هم برای جذب استفاده می‌کنند. آیا ادیان الهی چنین اجازه‌ای داده‌اند؟ نه آن‌‌ها می‌خواهند مسلمانان از دین خارج شوند، به اخلاق و شریعت اسلامی پایبند نباشند، حتی اگر مسیحی هم نشوند.

این‌ها اهداف دینی بود، اهداف سیاسی هم دارند که از آن عبور می‌کنم. غرض این بود که اهداف مبشران و سازمان‌های مهم تبشیری طیفی است.

با عنایت به این نکته است که باید در خصوص مسئله گفتگو حساس بود، گفتگو لزوماً به راحتی منجر به تغییر دین نمی‌شود. ما با سازمان‌ها و گروه‌های مختلف بین‌المللی گفتگو می‌کنیم اما هدف غایی این جریان از گفتگو مسیحی‌سازی است.

من با گفتگو مخالف نیستم، اما باید مواظب باشیم که در زمین آن‌ها بازی نکنیم. اجازه ندهیم که آن‌ها اهداف، زمینه‌ها و موضوعات گفتگو را تعیین کنند؛ چون در زمین گفتگوست که مفهوم‌سازی و اندیشه‌های خود را منتقل می‌کنند. با توجه به داغ بودن بحث گفتگو این‌ها هم روی این حوزه متمرکز شده‌اند که باید آن را مدیریت کرد. طیفی بودن اهداف تبشیری نکته‌ای بود که می‌خواستم روی آن تأکید کنم.

از طرفی، امروزه تبشیر انواع مختلفی پیدا کرده است. اکنون کتاب‌هایی در کشور منتشر می‌شود که هیچ کس آن‌ها را کتاب‌های تبشیری نمی‌داند. جریان «نیوتاوت» یا جریان تفکر نوین از آن جمله است که به‌صورت گسترده در کشور ما فعالیت دارد. مسیحیت نوین هم ضمن این‌هاست. شما الآن کتاب‌هایی مثل «در آغوش نور» نوشته «اسکاول شین» را کتاب تبلیغی می‌بینید؟ کمتر کسی است که به این موضوع اشراف داشته باشد.

  • یعنی در واقع شما اینها را ذیل مجموعه تبشیر می‌بینید؟

بدون شک، این سری کتاب‌ها در کشور ما فراوان است و اسکاول شین از همین طیف آدم‌هاست. ایشان یک شخصیت علمی است و مخاطب هیچ وقت احساس نمی‌کند که این خانم یا آقای دکتر که تخصص مدیریتی روانشناسی یا اقتصادی دارد، می‌تواند به تبشیر ربط داشته باشد.

۹۵ درصد مطالب کتاب به ظاهر مباحث علمی روانشناختی یا مدیریتی و یا اقتصادی است. خب این چه ربطی به تبشیر دارد؟ اما وقتی کتاب را مطالعه می‌کنیم، می‌بینیم این خانم از مشکلی سخن می‌گوید که با فلان مباحث روانشناختی توانسته آن را حل کند و در انتها اظهار می‌دارد، البته من این ایده را از فلان آیه کتاب مقدس یا فلان سخن حضرت عیسی گرفتم.

البته لزوماً همه حرف‌های این کتاب‌ها نادرست هم نیست اگر بعضی از ایده‌های روانشناختی را به کار بگیریم، شاید نتیجه بدهد اما ایشان همه این‌ها را به مسیحیت گره می‌زند.

در انتهای کتاب ۱۰۰ صفحه‌ای، چندین صفحه از حضرت عیسی یا کتاب مقدس سخن و آیه آورده بله مطالعه این کتاب مخاطب را مسیحی نمی‌کند، اما به قول خودشان، مسیحیت را تصحیح می‌نماید. ما مسیحیت را بر اساس قرآن و تاریخ تحریف شده می‌دانیم این باور با این دست کتاب‌ها در ذهن مخاطب تصحیح می‌شود. این کتاب‌ها به وفور در کشور ما وجود دارد که خیلی خطرناک است.

  • راهکارتان برای مقابله با این موضوع چیست؟

راهکار اصلی این است که در همه مسائل ایجاد آگاهی کنیم. وقتی شما آگاهی می‌دهید، طرف مقابل تصدیق می‌کند. ما باید به قشرهای مختلف جامعه آگاهی بدهیم؛ چون این‌ها در بستر ناآگاهی می‌توانند ماهی‌گیری کنند.

نکته دیگر توجه به قشر آسیب‌پذیر است که روی آن دست می‌گذارند. نهادهای دولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد باید سراغ قشرهای آسیب‌پذیر بروند. ما هم از نظر دینی و هم ایرانی بودن وظیفه داریم به این اقشار کمک کنیم. نظام و مسئولان هم باید قبل از اینکه این اقشار توسط دیگران صید و منحرف شوند، به یاری‌شان بشتابند.

مردم خیّر ما باید در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری کنند. اگر کودکان خیابانی، زنان و دختران آسیب‌پذیر داریم، اگر مناطقی داریم که آسیب دیده باید امور خیریه را به این سمت سوق دهیم. من البته افتخار می‌کنم در خدمت نظام هستم، اما ما دیدیم و داریم دولت‌ها و مسئولانی که توجه به این امور را وظیفه خود نمی‌دانند. بیاییم در مسائلی که دولت خود را مسئول نمی‌داند ما پیشقدم شویم و نهادهای خیریه را در این سمت به کار بگیریم

  • در پایان اگر نکته‌ای دارید بفرمایید؟

رویکرد من انقلابی است و کتاب‌های «اهل کتاب در اسلام» و «اهل کتاب در امت‌های اسلامی» را هم نوشته‌ام. قائل به این هستم باید حقوق اهل کتاب رعایت شود؛ چون در اسلام چنین آمده است.

بنابراین، صحبت‌هایی که در طول این مصاحبه کردیم، ربطی به اهل کتاب و حقوق آن‌ها از دیدگاه اسلامی ندارد. روی سخنان ما جریان تبشیر با همان تعریف پیش گفته است. مسیحیان بومی ایران حتی بعضاً خود زخم خورده این جریان هستند.

نکته دیگر اینکه بنده با وجود باور به گفتگو با ادیان گفتگومحور نیستم. بله معتقدم ما باید به جد به باورهای خود معتقد باشیم و حقوق دیگران را هم بر اساس آموزه‌های اسلام و شریعت اسلامی که ائمه و بزرگان دین هم به آن پیابند بودند، مراعات کنیم اما نسبت به انفعال و بی‌برنامگی بعضی نهادها و جریان‌های فعال در بخش ادیان اعتراض و نقد دارم که امید است در آینده شاهد تغییر و تحولات کیفی در این زمینه باشیم.

  • با تشکر و آرزوی موفقیت روزافزون

 

ارتباط با ما: ferghepajoohi@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.